روزانه شیرین عسل
سلام عزیز مامان امشب اومدم یه سری به وبلاگت بزنم این چند روز همش امتحان داشتم وقت نکردم بیام به وبلاگت سر بزنم هفته پیش که اربعین بود رفتیم تهران یه هفته قبل هوس تهران کرده بودی دلت برای فامیل ها تنگ شده بود مخصوصا خاله سپیده /عموحاج علی/مبینا/بالاخره رفتیم و تو همشون رو دیدی با امیرحسین و مبینا کلی بازی کردی شب شنبه با خاله سپیده رفتیم افسریه کفش بخریم ولی کفش مناسب پیدا نکردیم اومدیم خونه شام خوردیم و اومدیم قم تو این هفته هم که سرم خیلی شلوغ بود از یه طرف دیگه نینی خاله زینب به دنیا اومد ظهر که از آموزشگاه اومدم رفتم بیمارستان نینی رو ببینم نینیمون اسمش رو علی گذاشتن وزنش هم 3.850بود 4شنبه شب هم رفتیم خونشون تا دوباره...
نویسنده :
مامانی و بابایی
1:18